روشنگری یکی از وظایف ادبیات است
روشنگری یکی از وظایف ادبیات است
از چند سال پیش در بخش ادب و فرهنگ و صفحه ادبی خاتون شرق شروع کردم به انجام گفت و گو با شاعران و نویسندگان و هنرمندان. از یک جایی به بعد تعداد گفت و گو و تمایل دوستان به انجام گفت و گو به گونه ای گردید که روزی لااقل دو ساعت به این کار اختصاص داده می شد و تا کنون بیش از هفتاد گفت و گو منتشر شده به شکل کاغذی و تعداد زیادی از آن ها در سایت باز نشر شده اند و همچنان بیش از 100 گفت و گو باقی مانده است ... با سر کار خانم هیلدا احمدزاده گفت و گویی انجام داده بودیم پیش از انتشار کتاب «تنم از این قفس بزرگ‌تر است»، ایشان دارای تحصیلات ِحقوق ثبت و مؤلف ۴ کتاب مشترک با نام‌های: اقتراح ادبی، ستاره‌های شمالی، گنجینه و درسایه ی غزل و همین‌طور دو مجموعه‌ی شعر مستقل با اسامی: «مرگ یک اتفاق معمولی ست» و «دلهره‌های جهنمی»...که حالا این گفت و گو را که در آن نکات بسیار ارزشمندی در حوزه شعر و ادبیات معاصر توسط ایشان ذکر گردیده تقدیم شما بزرگواران می شود.

گفت و گو از: مسعود اصغرنژادبلوچی

مجموعه‌ی بسیار ارزشمند «تنم از این قفس بزرگ‌تر است» و چاپ اشعار در نشریات کشوری و استانی از جمله اطلاعات هفتگی، خانواده، عطر شالیزار، هاتف. ایشان دبیر انجمن ادبی طلوع؛ زیر نظر اداره ارشاد اسلامی تهران و مجری جلسات شعر کانون‌های مختلف ادبی از جمله: دوباره رویش، مجری جلسات شعر، شهر من تهران که زیر نظر اداره ارشاد تهران برگزار می‌گردد. هیلدا احمدزاده برگزیده جشنواره‌های استانی و کشوری است.

شعر زنان در دوران معاصر دارای چه شاخصه‌های ارزشی است که این‌گونه با اقبال سرایش و مخاطب روبه‌رو شده است؟

از نظر من زنِ شعرِ امروز، هنوز به جایگاه خود دست نیافته و شاعرانِ زن، جسارت شاعرانِ زنِ دوران پیش را در کلام و شعر خود ندارند به عنوان مثال فروغ فرخزاد تابوهایی را در شعر آن زمان شکست که با وجود بازتر شدن فضا از هر نظر، در شعر کمتر زنی شاهد بی‌پروایی‌های هنرمندانه از آن دست هستیم. قطعاً منظور از بی‌پروایی، خلق آثار اروتیک بدون زیبایی هنرمندانه نیست بلکه منظور، خلق آثاری است که زنانگی در آن‌ها مشهود باشد و حرف‌های بسیاری برای گفتن داشته باشند

در مورد پرسش شما اقبال مخاطب را نمی‌پذیرم اما ازآنجاکه زنان همیشه در طول تاریخ حرف‌هایی برای گفتن داشته‌اند و به دلیل خفقان‌های مرتبط با فضاهای فرهنگی و هنری جامعه، همیشه ناچار به سکوت بودند امروزه با بهره‌گیری از آزادی نسبی که در چارچوب‌هایی احاطه‌شده، شاهد حضور بیشترِ زنان شاعر هستیم

به نظر شما چرا در حوزه سرایش نتوانسته‌اند جایگاه قابلی برای خود ایجاد نمایند؟

به دلایل واضح ازجمله عدم ارتقای دانش شعری و ادبی نیمی از ما که نام شاعر را یدک می‌کشیم فقط و فقط به قریحه‌ی شاعرانگی که از ابتدا به دلیل لطف خداوند در نهاد ما نهفته‌ شده است و برای کسبش هیچ تلاشی صرف نشده اکتفا کرده و می‌کنیم. درحالی‌که به قول بزرگی، شاعر فرزند بیدار زمان خود باید باشد. سرشار از معلومات در اکثر زمینه‌های مرتبط و غیر مرتبط با شعر و ادبیات و ما معمولاً از این مهم غافلیم.

شاعر فرزند بیدار زمان خود را می‌شود برایمان توضیح بدهید؟

همین‌طور که در پاسخ سؤال قبلی عرض شد شاعر باید دارای اطلاعات مکفی در زمینه‌های مختلف باشد. ازآنجاکه شاعران با شعرهای خود در بسیاری از مسائل تأثیرگذار هستند، از یک شاعر متعهد انتظار می‌رود که در جهت آگاهی و بیداری جامعه کوشا باشد

به نظر شما در روزگار معاصر، ادبیات خصوصاً شعر چه وظیفه‌ای بر دوش دارد؟

رسالت بزرگی بر دوش شعر است. روشنگری یکی از وظایف ادبیات علی‌الخصوص شعر در تمام دوره‌ها خصوصاً دوره‌ی معاصر است. درست دیدن و بدون ترس و ملاحظه، کاستی‌ها را به رشته‌ی تحریر درآوردن، از وظایف بزرگ هنر است . اثرگذاری شعر به دلیل آهنگین بودن و مخیل بودنش بسیار زیاد است. به‌گونه‌ای که شاعران، تأثیر بسیاری در جریان‌های فکری و سیاسی و اجتماعی جوامع دارند. شعر و سخن موزون همیشه در اذهان عمومی ماندگارتر و تأثیرگذارتر است. در مورد تأثیرگذاری شعر به مثالی بسنده می‌کنیم که خیلی از دوستان قطعاً می‌دانند:

امیر نصر سامانی تصمیم می‌گیرد به همراه سپاهیانش به‌طور موقت در باد غیس «خراسان آن زمان» اقامت کند اما خوش آب و هوا بودن این منطقه، اقامت امیر را طولانی می‌کند، لشکریان که دل‌تنگ محل سکونت خود و خانواده‌هایشان شده بودند و نمی‎خواستند بیشتر در آنجا بمانند جرأت بیان خواسته‎ی خود را با امیر نداشتند و از رودکی می‎خواهند امیر را به بازگشت ترغیب کند، رودکی که امیر را خوب می‌شناخت تصمیم می‌گیرد با سرودن شعری، بخت خود را برای راضی کردن امیر به بازگشت سمت بخارا بیازماید، رودکی در حضور امیر چنگ زنان قصیده‌ی بوی جوی مولیان آمد همی را آغاز می‌کند، امیر با شنیدن قصیده‌ی رودکی چنان دل‌تنگ می‌شود که بی کفش و رخت سفر، سوار بر اسب تا بخارا می‌تازد. پس با توجه به مثال فوق وظیفه‌ی شاعر خطیرتر از تفریحی سرودن و باری به هر جهت بودن و نان به نرخ روز خوردن است

امیدوارم هریک ما که نام شاعر را یدک می‌کشیم بتوانیم در ارتقای فرهنگ این مرز و بوم به طور صحیح قلم فرسایی کنیم.

هیلدا احمدزاده شاعر و برگزیده جشنواره‌های استانی و کشوری است.

چرا ادبیات، چه شعر چه داستان در دوران اخیر حضور کمرنگ‌تری دارند؟

بنا به دیدگاه شخصی، معتقد هستم بی‌کیفیت شدن ادبیات (شعر و داستان) و همین‌طور در دسترس بودن این هنر و تنزل سلیقه‌ی مخاطب، دلیل کمرنگی این هنر بین سایر هنرهاست.  زیرا شعر تنها هنری است که برعکس موسیقی و هنرپیشگی و باقی هنرها معمولاً رایگان عرضه می‌شود و برای آموزشش نیاز به پرداخت هزینه نیست. هرچند این روزها خصوصاً در فضای مجازی شاهد رشد کارگاه‌های آموزشی شعر هستیم که با دریافت مبالغی به‌صورت تضمینی، فعالیت می‌کنند، هرچند این مسأله برای شخص من قابل‌درک نیست که چطور در فردی که فاقد استعداد اولیه‌ی شعری است تضمینی وجود دارد برای شاعر شدن؟

مقوله‌ی قابل‌توجه دیگر در این رابطه این است که در دوره‌ای که هر فرد برای دادن پز روشنفکری، خود را به هر طریق در یک دسته‌بندی هنری جا می‌دهد، چه چیز بهتر و کم‌هزینه‌تر از آشفته‌بازار شعر و داستان که شرکت در جلساتش هزینه‌ی چندانی ندارد.

همین باعث می‌شود بدون دانستن الفبای اولیه شعر، فقط به دلیل حضور در بعضی جلسات و اطلاع از عمومیت فضاهای شعری، هر انجمن به یک کارخانه‌ی شاعر سازی تبدیل شود. متأسفانه خیلی از انجمن‌ها معمولاً کیفیت را کمیت فدای می‌کنند و برای از دست ندادن تعداد افرادی که در جلسات شرکت می‌کنند ترجیح می‌دهند به تشویق‌های بی‌مورد در خصوص هر شعر بسنده کنند و این جریان یکی از آسیب‌زننده‌ترین جریانات ادبی است.

  • نویسنده : مسعود اصغرنژادبلوچی
  • منبع خبر : خاتون شرق