سعید صفارائی – خبرنگار
طنز را آنقدر جدی گرفت که بهایش را با زندان و انزوا پرداخت. او کسی بود که نمیتوانست از کنار واقعیت تلخ عبور کند و به جای سکوت، آن را با لبخندی تلخ و کلامی شیرین روایت کرد. ابراهیم نبوی، نویسندهای که روزگاری در روزنامههای پرشور دهه هفتاد چون ستارهای میدرخشید، اکنون در خاموشی ابدی به سر میبرد. این طنز تلخ زندگی است که او، با همه شیرینزبانی و تواناییاش در خنداندن دیگران، به نقطهای رسید که خنده هم نمیتوانست تسکینبخش دردهایش باشد.
نبوی از جنس فکاهینویسان «گلآقا» یا «توفیق» نبود. او طنز را ابزار مبارزه میدید؛ مبارزه با جهل، ریا، و بیعدالتی. طنز در قلم او وسیلهای بود تا لبخند را بهظاهر بر لب بنشاند، اما خواننده را به فکر فرو ببرد. او حرف مردم را مینوشت، اما نه آنطور که مردم انتظار داشتند. نبوی از خوانندگانش توقع داشت که باهوش باشند، که ریزبینیاش را بفهمند، که زخمهای جامعه را پشت خندههایش ببینند.
کارش چنان جدی بود که به نگارش دهها جلد دانشنامه طنز فارسی انجامید. برای او، طنز صرفاً یک ژانر ادبی نبود؛ بلکه یک جهانبینی، یک فلسفه زندگی بود. او باور داشت که جایی که فلسفه میرقصد و منطق از نفس میافتد، طنز متولد میشود. اما این نگاه جدی به طنز، برای او پرهزینه بود. طنزهایی که برای مخاطب خنده میآورد، برای خود او دردسر آفرید.
نبوی در سالهای آخر زندگی، در غربت آمریکا، از نوشتن باز نایستاد. او حتی در این دوران آثارش را خوشنویسی کرد و نسخههای خطی از آنها ساخت؛ کاری که شاید بازتابی از تلاشش برای زنده نگه داشتن هنر در محیطی بیگانه بود. اما غربت چیزی است که روح انسان را میخورد، بهخصوص برای کسی که تمام وجودش در زادگاهش ریشه دارد. او شاید از خاک دور بود، اما ذهنش هنوز در کوچههای وطن پرسه میزد، در میان مردمی که برایشان مینوشت و آنها را به فکر وا میداشت.
ابراهیم نبوی در ۶۴ سالگی، به زندگی خود پایان داد. خبر خودکشیاش، جامعه هنری و ادبی را در شوک فرو برد. او که با طنز تلخ خود جامعه را به چالش میکشید، در نهایت، در مقابل تلخیهای زندگی تاب نیاورد. شاید این پایان تلخ، انعکاسی از همان دنیایی بود که او در آثارش ترسیم میکرد؛ دنیایی پر از تناقض، بیعدالتی و تنهایی.
مرگ او اما چیزی از اهمیت آثارش نمیکاهد. نبوی برای همیشه بهعنوان یکی از برجستهترین طنزپردازان معاصر ایران در یادها خواهد ماند. او نشان داد که طنز چیزی فراتر از خنداندن است؛ طنز حقیقتی است که در لفافهای شیرین پیچیده شده و آنقدر قدرت دارد که حتی میتواند واقعیتهای تلخ را به چالش بکشد.
طنزپردازانی چون او، تافتههایی جدا بافتهاند. کسانی که نمیتوانند حقیقت را نادیده بگیرند، حتی اگر این حقیقت آنها را منزوی کند، حتی اگر بهایش تبعید، زندان یا تنهایی باشد. نبوی نشان داد که طنز، مبارزهای است که همگان از عهدهاش برنمیآیند. او با طنز زندگی کرد، با طنز مبارزه کرد و در نهایت، در برابر همان تلخیهایی که طنزش نشان میداد، تسلیم شد.
او تافتهای جدا بافته بود که هیچگاه در انبوه روزمرگیها گم نشد. یادش بهخیر، ابراهیم نبوی، که با قلمش میخنداند و با روحش میگریست.
به یاد ابراهیم نبوی، عبید زاکانی معاصر
مرد لبخند را غم برد
خاتون شرق- طنز را آنقدر جدی گرفت که بهایش را با زندان و انزوا پرداخت. او کسی بود که نمیتوانست از کنار واقعیت تلخ عبور کند و به جای سکوت، آن را با لبخندی تلخ و کلامی شیرین روایت کرد.
لینک کوتاه :
http://khatoonesharghonline.ir/?p=12497
برچسب ها
مصاحبه با مجری طرح فيلم ضدقهرمان به بهانه اکران اين فيلم در جشنواره سينما حقيقت
روایتی دیگر از خلخالی نخستین حاکم شرع دادگاههای انقلاب
درسگفتار ادبی
ارزش شعر فارسی در نگاه مخاطب۲
درسگفتار ادبی
ارزش شعر فارسی در نگاه مخاطب
مصاحبه با مجری طرح فيلم ضدقهرمان به بهانه اکران اين فيلم در جشنواره سينما حقيقت
روایتی دیگر از خلخالی نخستین حاکم شرع دادگاههای انقلاب
خاتون شرق- فيلم مستند «ضدقهرمان» که با نگاهي تازه و جسورانه به شخصيت صادق خلخالي و تضاد ديدگاههاي او با شهيد بهشتي پرداخته است پس از دو سال تلاش و عبور از موانع متعدد موفق به حضور در بخش مسابقه ملي هجدهمين جشنواره بينالمللي فيلم مستند ايران «سينماحقيقت» شد.
درسگفتار ادبی
ارزش شعر فارسی در نگاه مخاطب۲
درسگفتارهای ادبی(8)
درسگفتار ادبی
ارزش شعر فارسی در نگاه مخاطب
درسگفتارهای ادبی(7)
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.