چرا بعضی‌ها از ماسک زدن فرار می‌کنند؟
چرا بعضی‌ها از ماسک زدن فرار می‌کنند؟
انتشار ویدئوهایی در شبکه‌های اجتماعی از دلایل عجیب‌و‌غریب بعضی‌ها برای استفاده نکردن از ماسک باعث شد تا نگاهی روان‌شناسانه به این ماجرا داشته باشیم

چندماهی است که درگیر کرونا هستیم و بارها می‌شنویم که باید متناسب با شرایط فعلی، سبک زندگی‌مان را تغییر بدهیم. عده‌ای اما هنوز با ماسک زدن کنار نیامده‌اند و حتی کسانی هستند که برای این رفتار اشتباه‌شان، توجیهاتی هم درست کرده‌اند! این ماجرا دلایل مختلفی دارد که برخی از آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم.

   به گمانم تافته جدابافته هستم!
چکیده نظرات برخی از مردم در شبکه‌های اجتماعی و مصاحبه‌های تلویزیونی درباره ماسک نزدن را  در این جملات ببینید: «من نمی‌گیرم چون تا حالا نگرفتم، عادت ندارم، نزدن ماسک هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کنه، بقیه نزدن پس من هم نمی‌زنم، خوشم نمیاد، اگه قراره بمیریم بذار همگی دسته‌جمعی بمیریم، من بدنم قویه، اینا همش سرکاری و الکیه و …». همه ما در دوران کودکی، مرحله «خودشیفتگی» را سپری می‌کنیم. مرحله‌  طبیعی و مهمی که در شکل‌گیری منش شخصی ما تأثیر بسیار زیادی دارد. اگر از این دوره به‌خوبی گذر کنیم، خودخواهی سالم در ما شکل می‌گیرد؛ در غیر این صورت خودخواهی ناسالم پدیدار می‌شود. طوری که «من» با تمام خواسته و اولویت‌هایش، بیشتر از دیگران اهمیت پیدا می‌کند. کرونا باعث شد تلنگری به ساختار خودشیفته انسان وارد شود. عده‌ای زودتر و بهتر توانستند با واقعیت روبه‌رو شوند و فهمیدند که ما همیشه قدرتمند نیستیم و اتفاقاً بعضی وقت‌ها به‌شدت آسیب‌پذیریم؛ برخی‌ها اما دیرتر و سخت‌تر این واقعیت را قبول کردند و شاید هم هنوز نمی‌خواهند بپذیرند خودشان هم مثل بقیه هستند و برتری خاصی(مثلاً سیستم ایمنی قوی‌تری) ندارند. کرونا به ما گفت شما می‌توانید آسیب ببینید و به دیگران آسیب بزنید! پذیرش این موضوع، برای کسانی که خودخواهی ناسالم و رگه‌هایی از خودشیفتگی ناهنجار را دارند، بسیار سخت است. کسی که خودش را تافته جدابافته می‌داند، می‌گوید ماسک نمی‌زنم و بهداشت را رعایت نمی‌کنم، چون مثل دیگران نیستم که نیازی به این کارها داشته باشم!
   نمی‌توانم منعطف باشم
اگر مثل کوه هم مستحکم و باثبات باشیم، به انعطاف چشمه‌ای که از زیر کوه رد می‌شود هم نیاز داریم. انعطاف در عین ثبات، کمک می‌کند تا متناسب با موقعیت‌ها، رفتارهایی را در خودمان پررنگ یا کمرنگ کنیم. بعضی‌ها می‌گویند چرا وزارت بهداشت ایران یا سازمان بهداشت جهانی، مدتی می‌گفت فقط افراد بیمار باید ماسک بزنند و امروز می‌گوید افراد سالم هم باید ماسک بزنند. ما که بازیچه نیستیم! خاصیت علم است که نظر شخصی در آن معنی ندارد، مبتنی بر پژوهش است و ممکن است بعد از مدتی، قطعیت‌ها و توصیه‌های قبلی را کنار بزند و حرف جدیدی را طرح کند(درست مثل ماجرای ماسک). تعصب و اصرار بر یک شیوه خاص، با تفکر علمی و انعطاف‌پذیری همخوانی ندارد. بنابراین اگر این روزها توصیه‌های ضد ونقیضی به گوش‌مان خورده، معنی‌اش بازیچه دیگران بودن   نیست؛ بلکه قرار است منعطف باشیم.
   همه‌چیز به بیرون بستگی دارد
جولیان راتر، روان شناس، توانِ رفتار(احتمال انتخاب یک رفتار خاص) را به دو عامل مرکز کنترل درونی و بیرونی مرتبط می‌دانست. راتر معتقد بود گزینش یک رفتار با برداشت‌های ذهنی ما ارتباط دارد. مثلاً افراد با مرکز کنترل درونی، بیشتر به منابع شخصی و درونی وابسته هستند. کسانی که جهت‌گیری ادراکی‌شان متمرکز بر بیرون است، نقش محیط را مهم‌تر می‌دانند. شبیه کسی که سر قرار دیر می‌رسد و ترافیک را مقصر می‌داند! با جهت‌گیری بیرونی، مدام منتظر می‌مانیم دولت یک قانونی را وضع کند تا همه ماسک بزنند. در چنین حالتی، جریمه و تشویق را موثر می‌دانیم. اما آیا همیشه و همه‌جا باید چشم‌انتظار محیط باشیم و منابع شخصی‌مان مثل مسئولیت‌پذیری را نادیده بگیریم؟
   طرفدار تفکر عینی هستم
در سنین پایین کودکی، زمانی اشیا را پایدار می‌دانیم که آن‌ها را ببینیم و وقتی چیزی را نبینیم انگار وجود ندارد. برای یک خردسال، غیرممکن است که بتواند درباره نظریه‌های روز دنیا حرف بزند و آن‌ها را بفهمد. همراه با رشد مغز و ورود به دوره نوجوانی، به تفکر انتزاعی مجهز می‌شویم و دیگر عینیت حرف اول را نمی‌زند. حالا می‌توانیم علامت‌های یک بیماری را (بدون دیدنش) تصور کنیم. با تفکر انتزاعی، پختگی و رشد بیشتری را تجربه می‌کنیم و هرگز نمی‌گوییم ماسک نمی‌زنم و مثل گذشته زندگی می‌کنم، چون کرونا را با چشم خودم ندیدم!
   آیا تضمینی هست؟
ما از کودکی نیاز داریم تا مسئولیت‌پذیری نسبت به خودمان، دیگران و دنیا(طبیعت، اشیا و…) را یاد بگیریم و این ویژگی بسیار کارآمد را در خودمان ایجاد و تقویت کنیم. کسی که منبع درونی غنی دارد (مسئولیت‌پذیری، انعطاف، تفکر انتزاعی، عشق به خود و دیگران، پختگی روانی و…)، می‌تواند با مسائل جدی، جدی برخورد کند و دچار خطای دید «ریزبینی» نشود. هر زمان که مسئولیت‌های جدیدمان را بپذیریم(پذیرش و نه تحمل)، راحت‌تر با خرده رفتارهایی مثل ماسک زدن در گرما کنار می‌آییم. در حالت پذیرش، می‌دانیم قرار است به نفع مسئله بزرگ‌تری(سلامتی)، از چیزهای دیگری بگذریم. شاید کمی غر بزنیم یا کلافه و خسته بشویم اما هرگز به خاطر کلافگی، بهداشت را کنار نمی‌گذاریم. در فرهنگ ما شوخی با هر چیزی از جمله کرونای کشنده، رایج است و شاید مدت‌ها طول بکشد تا اهمیت موضوع را درک کنیم، یا شاید بخواهیم خشم‌مان را با سرپیچی و لجبازی به خاطر بعضی مسائل، با ماسک نزدن نشان بدهیم؛ اما آیا می‌توانیم صددرصد تضمین کنیم که این رفتارهای ناپخته، به خودمان یا کسی آسیب نمی‌زند؟

  • منبع خبر : خراسان