استراتژی اصلاح‌طلبان: وعده‌های بزرگ و نتایج کوچک
استراتژی اصلاح‌طلبان: وعده‌های بزرگ و نتایج کوچک
خاتون شرق- جنبش اصلاح‌طلبی در ایران که زمانی نماد امید، تغییر و تحولات اجتماعی بود، امروز به دلیل عملکرد متناقض و ناکامی‌های متعدد خود با موجی از ناامیدی عمومی روبرو شده است.

سعید صفارائی – خبرنگار
جنبش اصلاح‌طلبی در ایران که زمانی نماد امید، تغییر و تحولات اجتماعی بود، امروز به دلیل عملکرد متناقض و ناکامی‌های متعدد خود با موجی از ناامیدی عمومی روبرو شده است.
وعده‌هایی که با شور و هیجان مطرح می‌شدند به تدریج در عمل رنگ باختند و اکنون بسیاری از مردم ایران احساس می‌کنند که جریان اصلاحات نه تنها از تغییر واقعی فاصله گرفته بلکه به بخشی از ساختار قدرت تبدیل شده‌ که هدف اصلی‌اش حفظ جایگاه سیاسی به هر قیمتی است.
از ابتدای دهه ۱۳۸۰ و به‌ویژه پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات، اصلاح‌طلبان با شعارهایی چون تقویت آزادی‌های مدنی، حاکمیت قانون، و مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌های کلان، امیدهای فراوانی را در میان ایرانیان ایجاد کردند. اما این امیدها به تدریج با واقعیت‌های تلخ سیاست ایران مواجه شد.
پس از انتخابات سال ۱۳۹۲ و انتخاب حسن روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور با حمایت گسترده اصلاح‌طلبان، مردم انتظار داشتند که وعده‌های آزادی اجتماعی، بهبود شرایط اقتصادی و گسترش آزادی بیان عملی شود. اما در عمل نه تنها بسیاری از این وعده‌ها محقق نشد، بلکه برخی از تصمیم‌گیری‌های اصلاح‌طلبان نشان‌دهنده همسویی بیشتر آنها با ساختار قدرت بود تا دفاع از اصول اصلاح‌طلبی.
یک فعال سیاسی جوان در نیشابور می‌گوید: ما به اصلاح‌طلبان رأی دادیم تا تغییر ایجاد کنند، اما به نظر می‌رسد که آنها بیشتر به جایگاه خود در قدرت اهمیت می‌دهند تا به وعده‌هایشان.
یکی از مشکلات اساسی جنبش اصلاحات در سال‌های اخیر، ظهور آنچه که بسیاری از آن به عنوان «پدرخواندگان اصلاحات» یاد می‌کنند، بوده است. این گروه که عمدتاً شامل شخصیت‌های سیاسی قدیمی و تأثیرگذار در جناح اصلاح‌طلب هستند، عملاً مسیر حرکت اصلاحات را تعیین کرده و تصمیمات کلیدی را در جلسات محرمانه و پشت درهای بسته اتخاذ می‌کنند.
این سیاست‌های پشت پرده باعث شده است که اصلاح‌طلبان بیش از آنکه به مطالبات عمومی پاسخ دهند، به لابی‌های سیاسی و حفظ مناسبات قدرت توجه کنند. جلسات محرمانه و توافق‌های پشت پرده میان اصلاح‌طلبان و دیگر جناح‌های سیاسی، بارها موجب نارضایتی مردم و فعالان سیاسی شده است.
برای مثال، در جریان انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸، بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب به جای دفاع از کاندیداهای شایسته و مردمی، بر سر تقسیم کرسی‌های مجلس و ائتلاف‌های سیاسی به توافق‌های پشت پرده روی آوردند. نتیجه این رفتارها، از دست دادن اعتماد عمومی و کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات بود.
یکی از وعده‌های محوری اصلاح‌طلبان، گسترش آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی در ایران بود. اما در عمل، پیشرفت چشمگیری در این زمینه مشاهده نشده است. در بسیاری از موارد، اصلاح‌طلبان در مواجهه با فشارهای محافظه‌کاران از مواضع خود عقب‌نشینی کرده‌اند و نتوانسته‌اند از حقوق و آزادی‌های مدنی مردم به شکلی مؤثر دفاع کنند.
برای نمونه، در حوزه آزادی بیان، بسیاری از روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی که به اصلاح‌طلبان امید بسته بودند، با سرکوب و محدودیت‌های بیشتری روبرو شدند.
یکی از انتقادهای اصلی به اصلاح‌طلبان، تمایل آنها به حفظ قدرت به هر قیمتی است.
ناامیدی عمومی از جنبش اصلاحات، چالشی جدی برای آینده سیاسی ایران است. این ناامیدی نه تنها به معنای کاهش مشارکت سیاسی مردم است، بلکه باعث شده است که بسیاری از جوانان و نخبگان، راه مهاجرت یا کناره‌گیری از فعالیت‌های سیاسی را انتخاب کنند. جنبش اصلاح‌طلبی در ایران برای بازسازی اعتماد عمومی و حفظ جایگاه خود به عنوان نیرویی برای تغییر، نیازمند بازنگری جدی در رویکردها و سیاست‌های خود است. اصلاح‌طلبان باید شفافیت، پاسخگویی و دفاع از اصول اولیه اصلاح‌طلبی را در اولویت قرار دهند. اگر اصلاح‌طلبان نتوانند به وعده‌های خود عمل کنند و ارتباط خود را با مردم بازسازی کنند، آینده این جنبش با چالش‌های بیشتری روبرو خواهد شد. مردم ایران خواهان تغییر واقعی هستند، و اگر اصلاح‌طلبان نتوانند این تغییر را محقق کنند، به مرور از صحنه سیاسی حذف خواهند شد.