استقبال سرد هنرمندان نیشابور از سینما حقیقت
استقبال سرد هنرمندان نیشابور از سینما حقیقت
خاتون شرق- روزگاری نیشابور، با انجمن‌های ادبی و محافل پرشور شعر، داستان، و مثنوی‌خوانی، به‌عنوان یکی از پیشگامان فرهنگی ایران شناخته می‌شد.

سعید صفارائی – خبرنگار
روزگاری نیشابور، با انجمن‌های ادبی و محافل پرشور شعر، داستان، و مثنوی‌خوانی، به‌عنوان یکی از پیشگامان فرهنگی ایران شناخته می‌شد. این شهر، که زمانی هنرمندان و هنردوستان پایه‌های ثابت فعالیت‌های فرهنگی‌اش بودند، امروز با چالشی بزرگ مواجه است: استقبال سرد و بی‌تفاوتی هنرمندان به رویدادهای فاخر فرهنگی. نمونه اخیر این مسئله، نمایش فیلم‌های برگزیده هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» در نیشابور است که علیرغم تلاش‌های ستودنی برگزارکنندگان، با کمترین استقبال از سوی هنرمندان و اهالی فرهنگ روبرو شد.
برای نخستین بار، سینمای جوان نیشابور با همکاری پردیس سینمایی مهدوی، ۱۲ فیلم برگزیده این جشنواره معتبر را به نمایش گذاشت؛ فرصتی که می‌توانست زمینه‌ای برای تبادل نظر، الهام‌گیری، و تقویت جریان فرهنگی و هنری در شهر باشد. با این حال، آمار تماشاگران در دو شب نخست این برنامه ناامیدکننده بود: در هر سانس تنها حدود ۲۰ نفر در سالن حاضر بودند و حتی در شب پایانی، که معمولاً انتظار می‌رود استقبال بیشتری صورت گیرد، تعداد مخاطبان از ۵۰ نفر فراتر نرفت.
این استقبال سرد به‌ویژه زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که در نظر بگیریم برخی از این فیلم‌ها، مانند *لب شور* به کارگردانی جواد وطنی و *کیمیاگر* به کارگردانی مصطفی شبان، به موضوعات حساس و مهمی چون محیط زیست، میراث فرهنگی، و خانه‌های تاریخی پرداخته‌اند؛ موضوعاتی که انتظار می‌رود دست‌کم فعالان محیط زیست و علاقمندان به میراث فرهنگی را به سالن‌های نمایش بکشاند. این رویداد، که به‌راستی فرصتی برای تجدید حیات فرهنگی در نیشابور بود، به دلیل بی‌توجهی اهالی فرهنگ و هنر به یک تجربه شکست‌خورده تبدیل شد.
چرا چنین بی‌توجهی و بی‌مسئولیتی در جامعه هنری نیشابور دیده می‌شود؟ آیا هنرمندان شهر که زمانی قلب تپنده محافل فرهنگی بودند، از رسالت خود غافل شده‌اند؟ یا شاید ضعف برنامه‌ریزی و نبود حمایت کافی از سوی نهادهای فرهنگی باعث این رخوت شده است؟ هرچه باشد، این وضعیت به‌وضوح نشان‌دهنده بحرانی عمیق در فضای فرهنگی شهر است.
از سوی دیگر، نقش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در این میان قابل‌چشم‌پوشی نیست. این نهاد، که باید متولی اصلی برنامه‌ریزی و ترویج فعالیت‌های فرهنگی در شهر باشد، به نظر می‌رسد به‌جای ایفای نقش فعال، به نظاره‌گر تبدیل شده است. عدم تبلیغات گسترده، نبود برنامه‌های جانبی جذاب، و ناتوانی در ایجاد ارتباط میان هنرمندان و مخاطبان، همگی نشان‌دهنده ضعف مدیریت فرهنگی در نیشابور است. برگزاری جشنواره‌های این‌چنینی توسط بخش خصوصی، اقدامی ارزشمند و قابل‌تحسین است، اما اگر این تلاش‌ها با حمایت و راهبری جدی از سوی نهادهای مسئول همراه نباشد، تداوم آن‌ها به خطر خواهد افتاد.
هنرمندان نیشابور نیز باید نقش خود را در این بحران بپذیرند. غفلت از حضور در چنین رویدادهایی نه تنها به رکود فرهنگی شهر دامن می‌زند، بلکه پیامدهای زیان‌باری برای جامعه هنری و آینده هنر در این منطقه خواهد داشت. هنرمندان، به‌عنوان حاملان فرهنگ و هنر، وظیفه دارند از فرصت‌های فرهنگی حمایت کرده و در رویدادهایی که می‌تواند به رشد و تعالی هنر بینجامد، حضوری فعال داشته باشند.
برای عبور از این بحران و ایجاد تحولی پایدار در فضای فرهنگی نیشابور، تغییرات اساسی ضروری است. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به‌جای رویکرد منفعلانه، برنامه‌ریزی جامع و منظمی برای حمایت از رویدادهای فرهنگی ارائه دهد. تبلیغات گسترده، تشویق هنرمندان به مشارکت فعال، و ایجاد فضای گفتگو میان برگزارکنندگان و مخاطبان می‌تواند راهگشا باشد. همچنین، هنرمندان نیشابور باید بار دیگر به مسئولیت فرهنگی خود بازگردند و با حضور پررنگ در این‌گونه برنامه‌ها، جریان فرهنگی شهر را زنده نگه دارند.
نیشابور، با تاریخ پرافتخار خود در عرصه فرهنگ و هنر، سزاوار جایگاهی بسیار بالاتر از آنچه امروز در آن قرار دارد، است. اگر امروز برای احیای این جایگاه تلاشی جدی صورت نگیرد، فردا ممکن است دیگر فرصتی برای بازسازی آن باقی نماند.