خانم رئیس جمهور؛  شاید وقتی دیگر
خانم رئیس جمهور؛  شاید وقتی دیگر
خاتون شرق- از طرف وزارت کشور آمار داده شد که چهار زن در میان کاندیداهای ریاست جمهوری بوده‌اند که اساسا، شرکت‌شان در انتخابات به رسمیت شناخته نشد.

سودابه جعفری- مدیر مسؤول
از طرف وزارت کشور آمار داده شد که چهار زن در میان کاندیداهای ریاست جمهوری بوده‌اند که اساسا، شرکت‌شان در انتخابات به رسمیت شناخته نشد.
اگر چه شورای نگهبان در تفسیری که در سال ۹۶ در خصوص شرایط و معیارهای رئیس جمهور به عنوان یک رجل سیاسی مذهبی ارائه داد به روشنی سخن از مرد یا زن بودن به میان نیاورده، اما در ادبیات مذهبی ایران، همیشه رجل معادل مرد تلقی شده و به نظر می‌رسد اصولا خانم ها نمی توانند هر گز منصب ریاست جمهوری کشور را تصاحب کنند.
البته شواهدی در دست است که در طول تاریخ ایران، رجل یا مرد، کلمه‌ای اعم از جنسیت بوده و به عموم انسان‌ها اطلاق می‌شده است چنانکه در ادبیات فارسی و اشعار سرآمدان ادب مانند حافظ، سعدی، مولوی، خاقانی، نظامی گنجوی، مسعود سعد، ناصر خسرو و امثال ذلک، در بسیاری جای‌ها مرد به عنوان اسم جنس بکار رفته و منظور از آن کل افراد انسان بوده‌اند.
با وجود این، تلقی روحانیون و علما از این کلمه‌ی عربی، مرد به معنای جنس مرد است و لذا چنانکه در علم رجال آمده، شمولی بر زنان ندارد. بدین قرار، و البته با مباحث مفصل تئوریک که از گذشته تا حال در این مورد بین فضلا و اندیشمندان مذهبی و نیز سیاسیون کشور مطرح گردیده، هنوز هیچ مقام رسمی و حاکمیتی، رسما زنان را به عنوان رجل سیاسی نپذیرفته و شورای نگهبان به عنوان مرجع تفسیر قانون اساسی نیز در تفسیر خود، بسیار زیرکانه، نام خانم یا آقا را نبرده و به کلمه رجل، شخص، فرد و امثال اینها بسنده کرده است.
لذا امسال که ۴ خانم برای ریاست جمهوری ثبت نام کردند، این موضوع چندان اهمیت و توجهی از سیاسیون و مراکز اندیشه‌ورزی را برنینگیخت که در این باره به بحث مفصل بپردازند و در خصوص چند و چونی این موضوع، استدلال و توجیه بیاورند.
وجه دیگر موضوع هم این بود که هر چهار خانم ثبت نام کننده، یا نماینده‌ی فعلی یا سابق مجلس بوده‌اند و تنها سابقه‌ی اجرایی‌شان همین بوده است. در حالی که حداقل شرایط رئیس جمهور شدن، داشتن سابقه‌ی اجرایی قابل ذکر و قابل توجه است که در نمایندگی مجلس تجلی نمی‌یابد.
البته ما خانم‌هایی در حد معاون رئیس جمهور مثل خانم ابتکار و خانم خزعلی، یا وزیر مثل دکتر دستجردی یا معاون وزیر زیاد داشته‌ایم و این افراد نیز معمولا کارنامه‌های نسبتا موفقی در رسته‌های کاری خود داشته‌اند ولی به خاطر زن بودن و عموما تنها بودن در کابینه دولت، چندان نشو و نمای سیاسی یا عملکردی از خود نشان نداده‌اند.
موضوع دیگر در این میان، این است که اساسا نگاه به پست ریاست جمهوری در لباس یک خانم، یک نگاه جنسیتی و شاید بلاموضوع باشد، چون شغل ریاست جمهوری، مشغله‌ی بسیار بسیار سنگینی است و قطعا توان و همت و اندیشه و قاطعیت سیاسی و برش عملیاتی بیش از آنچه در مورد خانم‌ها می‌دانیم و می‌شناسیم نیاز دارد چنانکه خانم تاچر در انگلیس و خانم مرکل در آلمان، اگر چه در عرصه‌ی سیاست، خانم‌های موفقی بودند اما چنانکه می دانیم زندگی‌ خانوادگی‌شان تقریبا به نابودی رفت و از نظر فیزیکی و روانی هم دچار مشکلات جدی شدند.
اصولا به پست‌های بالای سیاسی، نگاه جنسیتی درست نیست، چون اگر هدف از رئیس جمهور یا وزیر شدن خانم‌ها این باشد که مطالبات خانم‌ها در جامعه پیگیری شود، پس ما در مطابق، باید وزیرانی داشته باشیم که از مطالبات آقایان در جامعه حمایت کنند در حالی که چنین پست و جایگاهی در دولت نداریم و تقریبا هر وزیری که در کابینه هست، از حقوق همه‌ی مردم اعم از زن و مرد و پسر و دختر دفاع می‌کند و از این طرف نیز معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده داریم که خودش، یک امتیاز بزرگ برای خانم‌ها است که چنین مقامی در گروه مردان غایب است.
به هر روی، عجالتا و با شرایط و وضعیت کنونی کشور، جای خانم‌ها در پست ریاست جمهوری، نیست و گمان نمی‌رود که با ساختار فعلی کشور و قوانین موجود، در آینده‌ی نزدیک نیز چنین امکانی پدید آید. بنا بر این گذشته از اینکه فلسفه‌ی رئیس جمهور شدن زنان چیست و چه هدف یا اهدافی بر آن مترتب است و نیز اینکه آیا خانم‌ها از عهده‌ی این کار برمی‌آیند یا نه، باید این بحث را فعلا به کناری گذاریم و از لزوم پرداختن به حقوق انسانی، اجتماعی و خانوادگی خانم‌ها همچون آقایان صحبت به میان آوریم. و اگر خوش‌بینانه بخواهیم بر این آرزو نگاه کنیم می‌گوییم: خانم رئیس جمهور، شاید وقتی دیگر.