سعید صفارائی – خبرنگار
در قرن بیست و یکم روابط بینالملل تحت تأثیر سه عامل کلیدی قرار گرفته است: قدرت نظامی، نفوذ اقتصادی و قدرت رسانهای. این عوامل بهطور پیچیدهای با یکدیگر در تعامل هستند. در این میان، قدرت رسانهای بهعنوان یکی از ابزارهای نوظهور و تأثیرگذار، نقش بسزایی در تغییر افکار عمومی و جهتگیریهای بینالمللی داشته است.
قدرت نظامی که برای مدت طولانی بهعنوان سنگ بنای قدرت ملی شناخته میشد، در دهههای اخیر تغییرات قابلتوجهی را تجربه کرده است. در خاورمیانه توانمندیهای نظامی کشورهایی مانند ایران تأثیرات مهمی بر منطقه و جهان داشته است. ایران سرمایهگذاری گستردهای در زیرساختهای نظامی خود انجام داده و این سرمایهگذاریها شامل فناوری موشکهای بالستیک و قابلیتهای دریایی بوده که توازن قوا در خلیج فارس را بهشدت تغییر داده و تعاملات ایران با ابرقدرتهای جهانی تحت تأثیر قرار داده است. نمونهای از این توانمندیها در سال ۲۰۱۱ به نمایش گذاشته شد، زمانی که ایران موفق به تصرف یک هواپیمای رادارگریز آمریکایی شد. این رویداد نه تنها پیچیدگی روزافزون قابلیتهای نظامی ایران را برجسته کرد، بلکه توانایی این کشور در به چالش کشیدن دشمنان برتر از نظر فناوری را نیز به نمایش گذاشت.
در کنار قدرت نظامی، نفوذ اقتصادی نیز بهعنوان عاملی کلیدی در روابط بینالملل مطرح شده است. قدرت اقتصادی، که گاه با قدرت نظامی رقابت میکند، توانایی شکلدهی به رویدادهای جهانی را دارد. در خاورمیانه، عوامل اقتصادی نقشی اساسی در ایجاد همکاری یا بروز درگیری ایفا کردهاند. اعمال تحریمهای بینالمللی، بهویژه تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران، تأثیرات عمیقی بر جایگاه ژئوپلیتیک این کشور داشته است. توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵، که بهعنوان برجام شناخته میشود، نمونهای از این تعامل پیچیده است. این توافق، که وعده کاهش تحریمها را در ازای محدودیتهای برنامه هستهای ارائه داد، نشان داد که انگیزههای اقتصادی تا چه حد میتوانند بر تصمیمات نظامی و سیاسی تأثیر بگذارند.
اما در عصر دیجیتال، قدرت رسانهها بهطور بیسابقهای رشد کرده و به یکی از عوامل مهم در شکلدهی به افکار عمومی و روایتهای بینالمللی تبدیل شده است. رسانهها دیگر تنها ابزار انتقال اطلاعات نیستند، بلکه به ابزارهای قدرتمندی برای شکلدهی به سیاستها و استراتژیهای جهانی تبدیل شدهاند. در خاورمیانه نیز بازیگران دولتی و غیردولتی از رسانهها برای تأثیرگذاری بر روایتها و افکار عمومی استفاده میکنند. بهعنوان نمونه، ایران از سال ۲۰۰۰ با سرمایهگذاری در شبکههای خبری بینالمللی مانند پرس تیوی تلاش کرده تا روایتهای غربی را به چالش بکشد و روایتهای جایگزینی ارائه دهد. علاوه بر این، رسانههای اجتماعی نیز نقش مهمی در این میان ایفا کردهاند. اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹ نمونهای از قدرت رسانههای اجتماعی بود. در این دوره، پلتفرمهایی مانند توییتر به ابزارهای حیاتی برای سازماندهی و اشتراکگذاری اطلاعات تبدیل شدند.
نمونهای دیگر از نفوذ رسانهای در خاورمیانه ظهور الجزیره در قطر است. این شبکه خبری توانست با پوشش حرفهای خود، بهویژه در رویدادهایی مانند بهار عربی، تأثیر قابلتوجهی بر برداشتهای جهانی از امور منطقه بگذارد. الجزیره نه تنها به انتقال اخبار اکتفا نکرد، بلکه به عاملی برای تأثیرگذاری بر نتایج سیاسی و واکنشهای بینالمللی تبدیل شد. این شبکهها نشان دادند که چگونه رسانهها میتوانند ابزارهایی قدرتمند در دست دولتها و حتی بازیگران غیردولتی باشند.
تعامل میان قدرت نظامی، نفوذ اقتصادی و قدرت رسانهای، شبکهای پیچیده از نفوذ و تأثیر را در روابط بینالملل ایجاد کرده است. این سه عامل بهصورت هماهنگ یا متضاد، پویاییهای بینالمللی را شکل میدهند و مسیر آینده سیاست جهانی را مشخص میکنند. رسانهها بهویژه در این میان نقشی منحصر به فرد ایفا میکنند، زیرا میتوانند روایتها را تغییر داده و به ابزارهایی برای ایجاد تغییرات بنیادین در سیاستها و تصمیمگیریهای بینالمللی تبدیل شوند. در دنیایی که اطلاعات و ارتباطات بهطور مداوم در حال گسترش است، رسانهها نه تنها بازتابی از واقعیتها هستند، بلکه خود بخشی از قدرت و نفوذ جهانی به شمار میروند.