رد پای آب در میان علل عقب ماندگی ایران
رد پای آب در میان علل عقب ماندگی ایران
خاتون شرق - کم آبی و خشکسالی، یک واقعیت اقلیمی و جغرافیایی کشور ایران بشمار می رود. شرایط اقلیمی و جغرافیایی حاکم بر فلات ایران تا حدود زیادی با نوع ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در ایران به وجود آمدند ارتباط مستقیم پیدا می کند. در سال های اخیر این واقعیت تلخ، جمعی از جامعه شناسان برجسته ایرانی را بر آن واداشته تا در کنار ریشه یابی سایر علل و عوامل موثر برعقب ماندگی ایران، به موضوع مهم آب و نظام های مدیریتی منابع آبی و نقش تاثیرگذار آن برشکل-گیری ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پرداخته و شرایط حال حاضر ایران در جایگاه منطقه ای و بین المللی آن را مورد نقد قرار داده اند.

محسن بکاییان- کارشناس منابع آب
کم آبی و خشکسالی، یک واقعیت اقلیمی و جغرافیایی کشور ایران بشمار می رود. شرایط اقلیمی و جغرافیایی حاکم بر فلات ایران تا حدود زیادی با نوع ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در ایران به وجود آمدند ارتباط مستقیم پیدا می کند. در سال های اخیر این واقعیت تلخ، جمعی از جامعه شناسان برجسته ایرانی را بر آن واداشته تا در کنار ریشه یابی سایر علل و عوامل موثر برعقب ماندگی ایران، به موضوع مهم آب و نظام های مدیریتی منابع آبی و نقش تاثیرگذار آن برشکل-گیری ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پرداخته و شرایط حال حاضر ایران در جایگاه منطقه ای و بین المللی آن را مورد نقد قرار داده اند.
کتاب «ما چگونه ما شدیم» اثر بی بدیل صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران است.
این کتاب را می‌توان یکی از شاخص‌ترین آثار در حوزه جامعه شناسی ایران پس از انقلاب اسلامی دانست (به نقل از گاردین). این کتاب که نخستین بار در سال ۱۳۷۷ منتشر شد هم اینک به چاپ ۳۴ ام رسیده است. نقدهای زیادی بر کتاب فوق نوشته شده که البته بخشی از آن در انتهای آن، به همراه پاسخی بر نقد از سوی نویسنده اثر آورده شده است.
در فصل دوم این کتاب با عنوان «ایران چگونه جایی است؟» نویسنده اثر در تلاش است ضمن بررسی و ریشه یابی نقش شرایط اقلیمی حاکم بر ایران بعنوان یک عامل محدود کننده و از علل اصلی عقب ماندگی آن، تاثیرات اقلیم کم آب و خشک این سرزمین را در شکل گیری این ساختار پیچیده، تحلیل و تبیین نموده و به یکی از هزاران دلیلی که چرا جامعه ایرانی از قافله پیشرفت عقب مانده است و نمی‌تواند جایگاهی شایسته خود در جامعه جهانی به دست آورد، پرداخته است.
شاید اولین سوالی که ذهن هر خواننده را از تیتر مقاله « رد پای آب در میان علل عقب ماندگی ایران» به خود مشغول کند این است که الف)-آیا اساساً ایران کشوری عقب مانده است؟ و ب)- اگر چنین است آنگاه نقش و تاثیر موجودیت منابع آبی به عنوان بزرگترین عامل محدود کننده آن اقلیم کجا و به چه مقدار است؟ این دو سوال بخصوص سوال اول موضوع پرداخته شده در فصول اولیه کتاب است و تلاش کرده به آن پاسخ دهد.
به اعتقاد نویسنده اثر، این پرسش اساسی همیشه باقیست که آیا واقعا ایران کشوری عقب مانده است یا نه؟
به عبارتی حکایت گری کتاب «ما چگونه ما شدیم» به تعبیری تلاش در جهت پاسخ به دو پرسشی است که از یک سابقه ۲۰۰ ساله برخوردار است. اول اینکه ما چرا عقب مانده ایم و دو اینکه صرف نظر از آنی که اسباب و علل عقب ماندگی کشور چه بوده، راه برون رفت از این عقب ماندگی کدام است؟
در این اثر به منظور بررسی موضوع عقب ماندگی یا به اصطلاح مودبانه تر «توسعه نیافتگی» ، به جای روش معمول و متداول معلول نگری و معلول نگاری، به علت جویی و ریشه یابی مسِله پرداخته و به جای مقصر شمردن دیگران اعم از اعراب، شرق، غرب، استعمار، خارجی ها و… به خود ایران و کالبدشکافی آن به لحاظ تاریخی آن نظر دارد. زیبا کلام پیامدهای زیانبار عملکرد استعمار در دو قرن اخیر را «غسل تعمید نداده» و نفی نمی کند اما مصیبت استعمار را معلول ضعف و عقب ماندگی ما دانسته است.
تفکر رایج در مورد مسله عقب ماندگی اینست که این پدیده بلایی بوده که از بیرون بر سر ما وارد آوردند و به سخن دیگر ما را ما کردند. استعمار، امپریالیسم، شاهان فاسد، رجال سر سپرده و غرب پیشه، جملگی دست به دست هم دادند و اسباب عقب ماندگی ما را فراهم آوردند اما اگر قایل به این باشیم که «ما، ما شدیم» و نظریه «ما شدن» را بپذیریم در این صورت بحث عقب ماندگی تبدیل می شود به این بحث که ما چگونه ما ماندیم. سوال این می شود که برای ریشه یابی «ما شدنمان» باید دنبال اسباب و علل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برویم.
در فصل دوم کتاب زیبا کلام معتقد است یکی از مهمترین اسباب و علل طبیعی و محیطی حاضر در دوره تاریخی گذشته بر ایران که در «ما شدن ما» نقش به سزایی داشته موضوع آب و محدودیت های ذاتی آن در فلات ایران بوده و هست. در این فصل نویسنده اساس سیر تکامل نظام های اجتماعی را مبتنی بر وجه «تولید» در هر جامعه ای دانسته که به فراخور کمیت و کیفیت تولید به دوره¬های اولیه شکل گیری جوامع اشتراکی شامل: دوره برده داری، فئودالیسم، سرمایه داری ناشی از ظهور انقلاب علمی و انقلاب صنعتی و نهایتاً جامعه گرایی مبتنی بر برابری تقسیم می شود. البته برخی این سیر تکاملی را در جوامع شرقی نظیر ایران متفاوت دیده و به دلیل محدودیت های اقلیمی وکمبود آب (در راس همه محدودیت ها) و نیازی که به مشارکت در امر مدیریت و تقسیم آب وجود داشته، دولت ها نقش پررنگ، مهم و محوری پیدا می کنند. بطوری که از دیدگاه بسیاری از محققین، تفاوت اساسی و ساختاری موجود بین جوامع اروپایی و آسیایی، عمدتاً در مسله آب و به تعبیر درست تر کمبود آب در جوامع شرقی خلاصه می شود.
به عقیده وی، کمبود آب را می توان بنیادی ترین ویژگی شرایط محیطی ایران توصیف نمود. وضعیت جغرافیایی سخت حاکم بر ایران باعث به وجود آمدن شرایط اجتماعی خاص آن شده است که از منظر وی برای توسعه و پیشرفت چندان مناسب نبوده است.
پراکندگی اجتماعات اسکان یافته، زندگی عشایری و صحراگردی و بالاخره تمرکز مطلق قدرت در دست حکومت از جمله عوامل مهمی هستند که ارتباط مستقیم با شرایط اقلیمی ایران پیدا می کنند. به عقیده زیبا کلام نخستین پیامد بلند مدت این کمبود، پراکندگی و دور بودن مناطق محل زندگی و اسکان یافته انسانها از همدیگر و در نتیجه کاهش ارتباط گسترده جوامع انسانی و به تبع آن عدم احساس نیاز به تولید بیشتر از نیاز حداقلی جوامع کوچک است. دومین پیامد محدودیت منابع آبی، تمرکز قدرت مطلقه در دست حکومت بود که این اقتدارگرایی در بسیاری موارد امکان به وجود آمدن برخی تحولات اجتماعی و ایجاد تشکیلات صنفی مستقل از حکومت که خود لازمه پیشرفت و توسعه هستند را یا به طور کامل از میان می¬برد و یا عمیقاً کاهش می دهد.
از طرف دیگرکمبود منابع آب در ایران ایجاب می کرده که از همان ابتدای پیدایش تمدن در این سرزمین، انسان ها مجبور شوند برای تامین آب مورد نیازشان دست به تلاش های زیادی بزنند.
کشیدن کانال، حفر قنات، انتقال آب از بستر رودخانه ها و مناطق پست به دشت های بالاتر، ایجاد سد و آب بند، ذخیره نمودن آب، تغییر مسیر رودخانه، خشک کردن باتلاق و…. جملگی تلاش هایی بودنده اند برای تامین آب مورد نیاز جوامع اسکان یافته. طبیعت این دست تلاش ها به گونه ای بود که از عهده یک یا چند انسان خارج بود و نیاز به کار دسته جمعی، طولانی و پر هزینه می داشت. ضرورت مشارکت دسته جمعی انسان ها برای تهیه آب مسِله مدیریت و به تدریج ریاست منابع آبی را بدنبال خود به وجود می آورد که بنظر می رسد این ریاست به مرور زمان و با تکامل جوامع اسکان یافته تبدیل به ریاست جامعه یا حکومت شده باشد.
بی شک عنصر حیاتی آب در همه نقاط کره زمین الفبای هر گونه توسعه بشمار رفته و وجود آن حلقه اتصال همه علل و عوامل توسعه یافتگی و در مقابل، نبود آن عامل انفصال در جهت توسعه نیافتگی است. بطوری که کثرت و فراوانی آن بسیاری از محدودیتهای طبیعی را درنوردیده و راه را برای تعالی و رشد پیکره ها زنده و شکل گیری درست زیرساختارهای سلسله مراتبی نظیر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را فراهم می نماید. در مقابل کمبود و مضیغه این منبع حیاتی، دایره اختیار در تصمیم گیری در جوامعی نظیر ایران را محدود و شکل گیری نظام مند طبقات اجتماعی را مختل نموده و انحصار طلبی و تمامیت خواهی را در بین تنظیم گران روابط اجتماعی، رایج و ناگزیر می سازد.
ضمن آرزوی سلامت و رهایی عاجل برای این استاد ارجمند، شما را به مطالعه این کتاب ارزشمند دعوت می نمایم.