سودابه جعفری
مدیر مسئول
در روزگار وانفسای رسانهای، که خبرنگار باید همزمان نقش چشم، گوش، وجدان بیدار و قربانی خاموش جامعه را بازی کند، انتظار میرود که حداقل پشتوانهای بیمهای برای این قشر فراهم باشد. اما اکنون، در سال ۱۴۰۳، نه تنها از آن وعدهها و شعارهای پرطمطراق خبری نیست، بلکه گامی آشکار در مسیر بر باد دادن همین حداقلها نیز برداشته شده است.
خبرنگاری؛ شغلی سختتر از آنچه قانون تصور میکند
خبرنگاری در سراسر جهان به عنوان یکی از مشاغل پرمخاطره، پراسترس و فرساینده شناخته میشود. تماس مستمر با اخبار تلخ، حوادث دلخراش، فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تهدیدهای امنیتی، شیفتهای بیساعت، استهلاک جسمی، فرسودگی روانی، و در نهایت نبود امنیت شغلی، بخشی از واقعیت هرروزه این حرفه است. در ایران، با وجود دههها مطالبهگری صنفی، خبرنگاری هنوز در ردیف مشاغل سخت و زیانآور قرار نگرفته است؛ در حالیکه بسیاری از مشاغل با فشار جسمی کمتر و ریسک کمتر، در این لیست جای گرفتهاند. این در حالی است که خبرنگار باید ساعتها در شرایط جوی نامساعد، در محلهای حادثه، در میان دود و آتش و خطر، یا در جلساتی طاقتفرسا حضور یابد؛ درگیریهای روانی سنگین ناشی از پوشش فجایع انسانی یا فسادهای گسترده، حتی در خواب او نیز آرامش نمیگذارد.
وعدههایی که به تاریخ پیوستند
در خرداد ۱۳۹۴، محمدعلی وکیلی عضو کارگروه توسعه مطبوعات به صراحت اعلام کرده بود که سال ۱۳۹۴ «سال بیمه خبرنگاران» نامگذاری شده است. آن زمان امید میرفت که از این پس، دیگر هیچ خبرنگاری بدون پوشش بیمه نماند و رسانهها ملزم شوند خبرنگاران خود را بیمه کنند. اما اکنون، نهتنها این وعده محقق نشده، بلکه گامی برخلاف آن نیز برداشته شده است؛ بهتازگی سازمان تأمین اجتماعی، با صدور بخشنامهای ناگهانی، معافیت سهم کارفرما در بیمه خبرنگاران را لغو کرده است. این تصمیم بدون هماهنگی با اصحاب رسانه، بدون توجه به شرایط اقتصادی شکننده این بخش، و بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن بر آینده خبرنگاران و کارفرمایان رسانهای گرفته شده است.
در شرایطی که بیشتر رسانههای محلی و خصوصی با مشکلات حاد مالی، کاهش آگهیها، افزایش هزینههای تولید محتوا و ضعف در درآمدزایی دستوپنجه نرم میکنند، حذف معافیت بیمهای عملاً تیر خلاصی است بر رسانههایی که هنوز رمقی برای بقا دارند. در نتیجه این تصمیم، بسیاری از مدیران رسانهها به ناچار یا از پذیرش نیروهای بیمهشده خودداری میکنند یا خبرنگاران را مجبور به امضای قراردادهای صوری، کار بدون بیمه، یا حتی ترک حرفه میکنند.
وزارت کار، پشت به خبرنگار
در این شرایط، انتظار میرفت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که رسالت اصلیاش حمایت از کارگران و مشاغل پرزحمت است، در کنار خبرنگاران بایستد، نه اینکه چتر حمایتیاش را از آنان بردارد. آیا خبرنگار، با همه سختیها، فشارهای روحی، و خطرهای جسمی که متحمل میشود، هنوز «کارگر» محسوب نمیشود؟ آیا زندگی بیثبات و ناامن خبرنگار، سزاوار حتی حداقلهای حمایتی نیست؟ در صدر این مطالبه، احمد میدری، وزیر کار قرار دارد؛ که انتظار میرود نه با نگاه آماری و بخشینگر، بلکه با درک واقعی از وضعیت خبرنگاران کشور، تصمیمات معقول و حمایتی اتخاذ کند. حذف این معافیت نه تنها به ضرر خبرنگاران، بلکه به معنای عقبگردی آشکار در مسیر تقویت رسانههای مستقل و حرفهای است. اگر سال ۱۳۹۴، سال «بیمه خبرنگاران» نام گرفت، سال ۱۴۰۳ را باید سال بیپناهی خبرنگاران دانست. سالی که در آن نهتنها خبرنگاری هنوز به رسمیت شناخته نشده، نهتنها در لیست مشاغل سخت قرار نگرفته، بلکه اندک حمایتهای بیمهای نیز بیصدا پس گرفته شد. در این میان، فقط یک حقیقت روشن است: خبرنگاران، هر روز در خط مقدم سختیها و مخاطرات ایستادهاند؛ اما هیچگاه از سوی قانون در ردیف مشاغل سخت دیده نشدهاند. آیا زمان آن نرسیده که دیدگاه مسئولان، همسطح با سختیهای این شغل شود؟