سفر حج یا میدان مین؟
سفر حج یا میدان مین؟
خاتون شرق- دستگیری حجت‌الاسلام غلامرضا قاسمیان در عربستان، اگرچه ظاهراً یک اتفاق فردی در بستر مناسک حج بود، اما به‌سرعت به بحرانی رسانه‌ای و دیپلماتیک تبدیل شد؛ بحرانی که نه محصول خصومت تازه‌ای از سوی سعودی‌هاست و نه بی‌پایه در قوانین کشور میزبان. آنچه این ماجرا را به مسئله‌ای فراتر از یک بازداشت ساده بدل می‌کند، نحوه ورود بی‌ملاحظه‌ برخی چهره‌ها به عرصه‌های حساس سیاست خارجی، بدون توجه به عواقب گفتارشان برای ۸۵ میلیون ایرانی است.

سعید صفارائی – خبرنگار
دستگیری حجت‌الاسلام غلامرضا قاسمیان در عربستان، اگرچه ظاهراً یک اتفاق فردی در بستر مناسک حج بود، اما به‌سرعت به بحرانی رسانه‌ای و دیپلماتیک تبدیل شد؛ بحرانی که نه محصول خصومت تازه‌ای از سوی سعودی‌هاست و نه بی‌پایه در قوانین کشور میزبان. آنچه این ماجرا را به مسئله‌ای فراتر از یک بازداشت ساده بدل می‌کند، نحوه ورود بی‌ملاحظه‌ برخی چهره‌ها به عرصه‌های حساس سیاست خارجی، بدون توجه به عواقب گفتارشان برای ۸۵ میلیون ایرانی است.
قاسمیان در حالی با ادبیاتی تند و تحریک‌آمیز، حاکمان عربستان را «غاصب قبله» و شهرهای مقدس اسلام را «محل فساد» نامید که نه نماینده رسمی دولت جمهوری اسلامی در حج بود، نه حامل پیام سیاسی مشخصی. او با سابقه حضور در نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای، از جمله برنامه‌ تلویزیونی «محفل»، جایگاهی نمادین در ذهن بخشی از جامعه دارد، اما این جایگاه رسانه‌ای نه به او اختیار دیپلماتیک می‌دهد، نه مسئولیتی رسمی برای بیان مواضع کشور.
انتشار یک ویدئوی احساسی، درست در آستانه موسم حج و هم‌زمان با گرم شدن دوباره روابط تهران و ریاض، تنها حاصلش چیزی نبود جز بازداشت، جنجال رسانه‌ای و تحمیل هزینه‌های سیاسی به دستگاه دیپلماسی ایران. دستگاهی که همین امروز درگیر مذاکرات پیچیده‌ای با آمریکا، گفت‌وگوهای منطقه‌ای با کشورهای عربی، و تلاش برای کاهش تنش‌های پرهزینه در خاورمیانه است.
در شرایطی که روابط ایران و عربستان پس از سال‌ها تیرگی، به‌سختی و با هزینه‌های فراوان وارد مسیر ترمیم شده، هر اقدام نسنجیده‌ای می‌تواند این اعتماد نوپا را متزلزل کند. سال‌هاست به زائران ایرانی هشدار داده می‌شود که حج، تنها یک مناسک دینی نیست؛ بلکه صحنه‌ای حساس و سیاسی است که هر رفتار و کلامی در آن، می‌تواند به بحران بین‌المللی منجر شود.
قاسمیان، با سابقه نزدیکی به محافلی که پیش‌تر نیز سابقه بحران‌سازی داشته‌اند ــ از حمله به سفارت عربستان گرفته تا تخریب فرصت‌های دیپلماتیک ــ اکنون بار دیگر یادآور شده است که «جریان هزینه‌ساز» همچنان فعال است؛ جریانی که از فضای عمومی، جایگاه مذهبی و ابزارهای رسانه‌ای برای زدن تیر خلاص به مسیر تنش‌زدایی بهره می‌برد.
نکته تأسف‌بار آن است که در واکنش به این ماجرا، نه از مسئولیت‌پذیری خبری بود، نه از یک عذرخواهی ساده. در عوض، برخی حامیان این طیف، به‌جای محکوم کردن رفتارهای تحریک‌آمیز، سعی کردند دستگیری قاسمیان را به عنوان یک «قهرمان‌سازی مذهبی» عرضه کنند؛ در حالی‌که آنچه باید برجسته شود، ناهماهنگی خطرناک میان سیاست رسمی کشور و رفتارهای موازی جریان‌های رادیکال است.
پرسش اصلی اینجاست: چرا باید یک اقدام فردی و نسنجیده، کار دستگاه دیپلماسی را برای روزها مختل کند؟ چرا نباید افرادی که با گفتارشان، هزینه‌ بین‌المللی برای ایران ایجاد می‌کنند، پاسخگوی عمل خود باشند؟ چرا هر بار باید بحران را «حل» کنیم، به‌جای آن‌که از بروز آن پیشگیری کنیم؟
اگر ایران در پی تثبیت موقعیت خود در منطقه، بهبود روابط با همسایگان و حفظ آبروی سیاسی خود در مجامع جهانی است، باید مرز مشخصی میان سیاست رسمی و حرکات غیرمسئولانه کشیده شود. حج، صحنه تسبیح و طواف است، نه تریبون هیجان‌زده‌ کسانی که خود را برتر از قانون و منافع ملی می‌پندارند.
قاسمیان اگر آزاد شد، باید این‌بار نه در مدینه، که در تهران پاسخ دهد؛ نه برای انتقام، بلکه برای بازگرداندن قاعده به بازی دیپلماسی. قانون، تنها ابزار ممکن برای مهار این بحران‌سازی‌های بی‌پایان است؛ چراکه در سیاست، هیچ اشتباهی بدون تاوان نمی‌ماند، و هیچ حرمتی بدون مسئولیت دوام نمی‌آورد.