مثل هر سال «روز ملی شعر»
مثل هر سال «روز ملی شعر»
یادداشت های فرهنگی (باز نشر)

مسعود اصغرنژادبلوچی
*
مثل هر سال «روز ملی شعر» آمد و رفت. با این تفاوت که خوشبختانه مردم دلسوز ایران بزرگ که توانسته اند شرق تا غرب جهان را تحت تأثیر شکوه و شعور خود آن هم با ثبت هزاران سال درک و درد در شعور و شعر ثبت نمایند و باز هم به وظیفه‌ی خود خوب عمل نموده و جای خالی ارگان هایی که شرح وظایف شان مشخص است تا لاقل به شکل نظارتی و با تجمیع لااقل شعرای هر شهر به پاس دل نازک شان خسته نباشید و خدا قوتی به آن ها گویند، کاری از پیش ببرد. این روزها که همزمان شد با سفر سایه بلند شعر معاصر و درگذشت چند پیش کسوت عرصه شعر و هنر دل آدمی می گیرد و هم طعم پاییز هزار رنگ، به خلوت خود پناه می برد آن هم با شعر و شراره های شعور. با این احوال دقیقاً مثل وقت هایی که بسیاری از شاعران و نویسندگان وارد نیشابور می شوند و هیچ خبری از فضای شعری و شکلی متفاوت با سایر استان‌ها و شهرستان‌ها حس نمی شود و اکثر آن‌ها با علامت سؤال چرا کسی برای نیشابور کاری نمی‌کند؟ سفر خود را خاتمه می دهند. طی دعوت نامه ای که از طرف مؤسسه فرهنگی «نهال» صورت پذیرفته بود دعوت شدم به برنامه «روز ملی شعر» و چه شگفت که مدت زمانی باقی مانده بود به آغاز برنامه که پیامک یادآوری دعوت نامه برای حضور، انگیزه ام را دو چندان کرد برای شرکت در این جمع فرهنگی که افتخار چند همکاری در حد وسع خود را در آن جا داشته ام. و چه زیباست برنامه ریزی و برنامه داشتن. با این حال و همه این برنامه که با سخنرانی و ارائه وبینار کوتاهی توسط دکتر فریبرز استیلایی در خصوص روان شناسی و عشق آغاز شد با حضور تنی چند از اساتید فعال عرصه ادب و فرهنگ و شاعران میهمان و میزبان از جمله علیرضا بدیع و بهنام کیانی و جعفر خوش بیان و برخی از اصحاب رسانه ادامه پیدا کرد اواسط برنامه دکتر نوروز اشاره ای کردند به موضوع عشق در ادب و عرفان و پس از آن شعرخوانی ها انجام شد و اجرای موسیقی. این برنامه که در مؤسسه فرهنگی نهال برگزار شد به مناسبت روز «ملی» شعر بود که بسنده شد به همین برنامه که در خلال آن اجرای موسیقی خواننده خوش صدا و جوان جناب عادلی فر به همراه نوازندگی گیتار و نواختن ویلن توسط هنرمند خوش انرژی محمد طاغونی ادامه یافت. کل برنامه همچون شمعی کوچک اما پر نور این روز میمون را به اذهان حاضرین یادآور شد. اجرای کاخن نوازنده نوجوان در این برنامه و برخی پرسش و پاسخ ها در باره عشق و مراتب عشق در ادبیات و روزگار معاصر نیز خود تلنگری بود بر اذهان خسته که در کنار حضور مجازی بتوانند با مراجعه به کتب ادبی و عرفانی پاسداشتی داشته باشند در حد وسع خود که همین هم جای شکر دارد. فارغ از این که این مؤسسه به واسطه کمبود جا و فضا ناچار بود محل صمیمی خود را این گونه برگزار نماید، باید این پرسش را مطرح کرد که به راستی چگونه می‌توان برای مناسبت های ملی پر رونق، قبل از کوئید ۱۹ به شکل باشکوه برگزار می شد چه تدارکاتی لازم است در نظر گرفته شود آن هم در حالی که که کم کم شاهد کاسته شد اثرات مخرب کوئید۱۹ از سطح کره ی زمین هستیم. آن هم با شوک بی سابقه ی مرگ و میر که در دامن جامعه برجای گذاشته، چگونه باید برنامه ریزی کرد؟
با حافظ که الحق شایسته ترین گزینه است برای روز ملی شعر، هم داستان می شوم که می گوید:

حُسنت به اتفاقِ مَلاحت جهان گرفت
آری به اتفاق، جهان می‌توان گرفت
افشایِ رازِ خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت
زین آتشِ نهفته که در سینه‌ی من است
خورشید شعله‌ای‌ست که در آسمان گرفت
می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بویِ دوست
از غیرتِ صبا نفسش در دهان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار می‌شدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
آن روز شوق ِ ساغر ِِ می خرمنم بسوخت
کاتش ز عکسِ عارضِ ساقی در آن گرفت
خواهم شدن به کویِ مُغان آستین فشان
زین فتنه‌ها که دامنِ آخرزمان گرفت
می خور که هر که آخرِ کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رَطلِ گران گرفت
بر برگِ گل به خونِ شقایق نوشته‌اند
کان کس که پخته شد میِ چون ارغوان گرفت
حافظ چو آبِ لطف ز نظمِ تو می‌چکد
حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت