نیشـابور، نت خاموش خراسان
نیشـابور، نت خاموش خراسان
خاتون شرق- نیشابور، زادگاه استاد پرویز مشکاتیان، از تأثیرگذارترین آهنگ‌سازان و نوازندگان سنتور در تاریخ موسیقی ایران است. مشکاتیان با خلق آثاری ماندگار مانند بیداد، نوا، دستان و آستان جانان نه‌تنها در پهنه موسیقی ایران، بلکه در تاریخ فرهنگی معاصر نیشابور نیز نقشی برجسته دارد. با این همه، زادگاه او تاکنون از داشتن یک جشنواره دائمی موسیقی سنتی بی‌بهره بوده و حتی در سالگرد درگذشتش نیز خبری از رویدادی در خور نام او نیست. آیا این بی‌توجهی، نوعی کم‌کاری مدیریتی و ضعف در نگاه برنامه‌ریزان فرهنگی نیست؟

سعید صفارائی – خبرنگار
نیشابور، زادگاه استاد پرویز مشکاتیان، از تأثیرگذارترین آهنگ‌سازان و نوازندگان سنتور در تاریخ موسیقی ایران است. مشکاتیان با خلق آثاری ماندگار مانند بیداد، نوا، دستان و آستان جانان نه‌تنها در پهنه موسیقی ایران، بلکه در تاریخ فرهنگی معاصر نیشابور نیز نقشی برجسته دارد. با این همه، زادگاه او تاکنون از داشتن یک جشنواره دائمی موسیقی سنتی بی‌بهره بوده و حتی در سالگرد درگذشتش نیز خبری از رویدادی در خور نام او نیست. آیا این بی‌توجهی، نوعی کم‌کاری مدیریتی و ضعف در نگاه برنامه‌ریزان فرهنگی نیست؟
از سوی دیگر، نیشابور تنها خاستگاه مشکاتیان نیست. این شهر، زادگاه دو چهره جهانی فرهنگ ایران نیز هست: حکیم عمر خیام نیشابوری و شیخ فریدالدین عطار. خیام، گذشته از رباعیات، صاحب رساله‌ایی در زمینه موسیقی بوده و در تاریخ علم و هنر ایران، چهره‌ای چندبُعدی و ممتاز است. عطار نیز که شعرهای عارفانه‌اش الهام‌بخش بسیاری از آثار موسیقایی شده، جایگاه بی‌بدیلی در پیوند عرفان و موسیقی دارد. بسیاری از خوانندگان سنتی و حتی مدرن از اشعار او بهره برده‌اند، بی‌آن‌که شهر او سهمی از این رونق فرهنگی داشته باشد.
اما ظرفیت نیشابور صرفاً به پیشینه هنری و فکری آن محدود نمی‌شود. آب‌وهوای معتدل و مطبوع این شهر، به‌ویژه در بهار و پاییز، امکان برگزاری رویدادهای موسیقایی در فضاهای باز و طبیعی را فراهم می‌کند. این در حالی است که مشهد، به‌عنوان مرکز استان، به دلیل تراکم جمعیتی، آلودگی صوتی و محدودیت‌های اجرایی، به‌سختی میزبان جشنواره‌های بزرگ موسیقی می‌شود. با این وضعیت، نیشابور می‌تواند به‌عنوان یک «پایتخت فرهنگی دوم» در استان مطرح شود، البته اگر اراده‌ای برای این کار وجود داشته باشد.
از منظر موقعیت جغرافیایی نیز، نیشابور در مسیر شاهراه اصلی تهران-مشهد قرار دارد و همین ویژگی دسترسی علاقمندان را از سراسر کشور تسهیل می‌کند. نیشابور هم از مسیر ریلی و هم جاده‌ای در موقعیتی راهبردی قرار دارد. همچنین وجود زیرساخت‌هایی مانند تالار فرهنگی شهر، مجموعه‌های گردشگری، اماکن اقامتی و ظرفیت دانشگاهی، این شهر را مهیای برگزاری جشنواره‌هایی با رویکرد بین‌رشته‌ای (موسیقی، تاریخ، فلسفه، ادبیات و هنرهای تجسمی) کرده است.
با همه این مزایا، باید پرسید چرا تا امروز نیشابور به چنین جایگاهی نرسیده است؟ چرا حتی در تقویم جشنواره‌های موسیقی استان، نامی از این شهر دیده نمی‌شود؟ پاسخ را باید در نوعی بی‌عدالتی فرهنگی، مرکزگرایی مشهدی و نگاه اداری و محدودنگر به موسیقی جست‌وجو کرد. دستگاه‌های اجرایی فرهنگی یا خود فاقد برنامه‌اند یا توان چانه‌زنی با سطوح بالاتر را ندارند. از سوی دیگر، بخشی از موانع نیز به محافظه‌کاری و هراس از واکنش‌های اجتماعی یا سیاسی نسبت به موسیقی بازمی‌گردد؛ به‌ویژه در شهری که نگاه سنتی هنوز در بخش‌هایی از مدیریت آن پررنگ است.
تبدیل نیشابور به شهر پایلوت جشنواره‌های موسیقی، نه یک آرمان بلندپروازانه، بلکه یک برنامه قابل تحقق است؛ اگر نگاه تخصصی، اراده مدیریتی و حمایت جامعه هنری به شکل هم‌افزا و هم‌زمان در کنار هم قرار گیرند. اولین گام، تدوین یک تقویم مشخص از رویدادهای سالانه، به‌ویژه با محوریت موسیقی سنتی و بومی نیشابور است. گام بعد، حمایت از نهادهای مردمی، آموزشگاه‌های موسیقی، گروه‌های دانشجویی و جوانان خلاق است که می‌توانند اجراهای کوچک را به جشنواره‌های بزرگ تبدیل کنند. در نهایت، همکاری با هنرمندان ملی و بین‌المللی برای اعتباربخشی به رویدادهای شهر نیز ضروری است.
نیشابور در تقاطع تاریخ، هنر، علم و موسیقی ایستاده است. اما تا زمانی که این نت خاموش توسط سیاست‌گذاران شنیده نشود، همچنان در سکوتی آزاردهنده باقی خواهد ماند. نیشابور می‌تواند صحنه اصلی یک اجرای باشکوه فرهنگی باشد، اگر گوش‌ها برای شنیدن و دل‌ها برای خواستن آماده شوند.