پوتین نیامد
پوتین نیامد
خاتون شرق - همانطور که حضور روسای جمهور، وزرای خارجه و بالاترین مقام‌های سیاسی در مراسم‌های مهم سایر کشورها حاوی پیام و نکات حائز اهمیت است غیبت‌ و عدم حضورشان هم جالب توجه است.

سعید صفارائی خبرنگار
پوتین نیامد

همانطور که حضور روسای جمهور، وزرای خارجه و بالاترین مقام‌های سیاسی در مراسم‌های مهم سایر کشورها حاوی پیام و نکات حائز اهمیت است غیبت‌ و عدم حضورشان هم جالب توجه است.
هفته گذشته در مراسم تشییع و ادای احترام به رئیس‌جمهور و همراهان شهیدش ۹۰تن از سران مقامات و کشورهای دور و نزدیک شرکت کردند که در این میان حضور و غیبت نمایندگان برخی کشورها پررنگ‌تر بود.
منصور بن‌متعب دستیار ویژه ملک سلمان پادشاه عربستان به همراه فیصل بن‌فرحان وزیر خارجه و هیئت همراه در حالی در این مراسم شرکت کردند که پیش از این برخی رسانه‌ها تلاش می‌کردند با پررنگ کردند نقاط افتراق ایران و عربستان بر آتش اختلاف ذهنی خود میان این دو همسایه قدیمی بدمند اما حضور نمایندگان عربستان نشان از عزم جدی پادشاه این کشور برای داشتن روابط حسنه با ایران دارد.
حضور عبدالطیف بن‌راشد الزیانی وزیر خارجه بحرین نیز در این مراسم در حالی بود که بحرین سال‌هاست روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ندارد و حضور نماینده بحرین می‌تواند پالس مثبتی از سوی بحرین برای آغاز روابط جدید باشد.
حضور رئیس‌جمهور تونس و سامح شکری وزیر خارجه مصر که برای نخستین بار به ایران آمدند حائز اهمیت است و می‌تواند فصل تازه‌ای از روابط ایران را با کشورهای مصر و تونس بگشاید.
در مراسم ادای احترام به رئیس‌جمهور نمایندگان اقلیم کردستان هم حضور داشتند. نیچروان بارزانی رئیس منطقه کردستان عراق، مسرور بارزانی نخست‌وزیر و قباد طالبانی معاون نخست‌وزیر به تهران آمدند تا پیام تسلیت ملت کردستان را برسانند.
به نظر می‌رسد حادثه شهادت رئیس‌جمهور ایران که موجب تقارن در برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ایران و آمریکا و همچنین انتخابات سراسری انگلستان در سال جاری شده جغرافیای سیاسی جهان را دچار تحولی عمیق خواهد کرد و کشورهای جهان نیز تلاش می‌کنند برای ایفای نقش موثرتر در رقابت‌های آینده متحدان قوی‌تری پیدا کنند و این فرصتی است تا ایران نقش خود را به عنوان یک ابرقدرت ایفا کند.
در نگاه کلی‌ حادثه شهادت رئیس‌جمهور و وزیر امورخارجه در عرصه داخلی موجب ایجاد همدلی و همراهی میان همه جریان‌های سیاسی شد که می‌تواند ار انتخابات آتی ریاست‌جمهوری تبلور پیدا کند و در سطح بین‌الملل نیز روزنه‌ای برای کشورهای دیگر باز کرد تا با افزایش تعاملات و همکاری‌ها از نقاط اختلاف بکاهند.
اما در کنار حضور مثبت این‌چهره‌ها باید به غیبت ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه، بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه، رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه و حتی مادورو رئیس‌جمهور ونزوئلا توجه کرد.
اینها روسای جمهور کشورهایی هستند که هرکدام به نوعی مدیون جمهور اسلامی هستند.

تجربه سیل و سیلاب تجربه‌ها
سیل ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در مشهد مانند سیل پنجم فروردین‌ماه در دروازه قرآن شیراز در یادها خواهد ماند.
شمار کشته‌های سیل در خراسان رضوی تا وقتی که این یادداشت را می‌نویسم به هشت نفر رسیده است.
بارش شدید باران و تگرگ و آب‌گرفتگی در شهرهای مختلف خراسان به خصوص در مشهد، سرخس، درگز فریمان، کلات و نیشابور خسارات زیادی برجای گذاشت و به نمادی از اشکالات شهری تبدیل شد.
تاکنون یک مدیر برکنار شده و پرونده‌ای تشکیل شده برای آنان که تصمیماتشان سبب شد این سیل مرگبار و ویرانگر شود.
اما مگر پیدا کردن مقصر در شهری که ساخت‌وسازهای غیرمجاز در بستر خشک مسیل‌ها و رودخانه‌ها رواج پیدا کرده کار آسانی است؟
البته از دیدگاهی دیگر آسان است.
علت بروز سیلاب نتیجه خیابان‌کشی‌ها و خانه‌سازی‌ها در مناطقی است که در صورت بارش باران آب باید به طور عادی براساس شیب زمین در آن مناطق جریان داشته باشد و امروز این ساخت‌وسازها به صورت سدی در برابر جریان آب قرار گرفته است.
شاید این تلنگری باشد به مدیران شهری تا در خصوص ساخت‌وسازها و تعرض به حریم رودخانه‌ها بیشتر سخت‌گیری‌ کنند اگر چه این نوشدارو دیگر برای ۱۲کشته سیلاب مشهد بسیار دیر است.
نقاط سیل‌زده جزو مناطق خشک ایران است و حوادث اخیر نشان داده تغییرات اقلیمی می‌تواند در زمانی کوتاه در عرض نیم‌ساعت شرایط را به کلی دگرگون کند.
در یک سال اخیر در خراسان شاهد هجوم ریزگردها تا سیل‌های ویرانگر بوده‌ایم
اما این غافلگیری مدیران شهری تا کی می‌خواهد ادامه داشته باشد.
اینکه با وجود هشدارهای قبلی که قاعدتا باید آمادگی کامل ستاد بحران و دستگاه‌های زیرمجموعه را در پی داشته باشد چرا باز هم شاهد این حجم از تلفات و خسارات هستیم سوالی است که باید مدیران ارشد پاسخ بدهند.
باید توجه داشت با ظهور تغییرات اقلیمی، غفلت از طرح جامع و طرح تفصیلی و بی‌اعتنایی به ساخت‌وسازها در حریم و بستر رودخانه‌ها می‌تواند موجب خسارات بسیار بزرگ‌تری در آینده شود و برای پیشگیری از فاجعه مدیران باید برنامه چشم‌انداز بلندمدتی در بازه ۲۰ و ۵۰ساله در دستور کار خود قرار دهند و براساس آن هر مدیر و مسئولی ملزم و مکلف به ادامه برنامه‌های مدیر قبلی باشد.

گناه گدایان بر ذمه مسؤولان است
نهادهای مختلف اجتماعی همچون بهزیستی وکمیته امداد امام، هر وقت نشست خبری می گذارند یا مصاحبه می کنند، در باره متکدیان و گدایان که از آنها سوال می شود آمارهای زیادی می دهند که بله، ما فلان تعداد جمع آوری کرده ایم و مشغول جمع آوری هستیم و از این داستان ها. بعد هم در ادامه می گویند مردم به آنها کمک نکنند چون باعث می شود آنها به کار خودشان ادامه دهند و بلکه تشویق هم بشوند.
اما سوالی که باقی می ماند این است که اگر این نهادها یا مثلا شورای اجتماعی شهرستان یا هر نهاد مسؤول دیگری، متکدیان را جمع آوری می کند پس چرا ما هر روز همان گداهای تکراری را در مسیرهای مشخص می ببنیم؟ آیا مسؤولان یا مأموران این نهادها، پیرچشمی دارند که این گدایان را نمی بینند؟ آیا آنها هم مثل سایر شهروندان، این افراد متکدی حرفه ای را می بینند و از کنار آنها می گذرند؟ یا شاید آنها و خانواده هایشان هم مثل سایرین، به همین گدایان حرفه ای که ما را از کمک به آنها منع می کنند، پول می دهند و احیانا نذری هم می کنند که با این صدقه ها برآورده شود؟!
ما به درستی، پاسخ این سؤالات را نمی دانیم ولی می دانیم که ما ایرانیان، از قدیم الایام و از آغاز تمدن، همیشه به مستمندان کمک کرده ایم و البته بیشتر مردم دنیا هم چنین اند. اما ما ایرانی ها حالا یا مسلمانیم، یا اهل کتابیم یا معتقد بی دین ایم یا سنت مداریم، یا هزارتا دلیل دیگر داریم که به گداها کمک کنیم و کم و بیش عقیده داریم که این کمک ها، پاسخ هایی در زندگی ما دارد که می تواند گره گشای ما در مشکلات مان باشد. این اعتقادات ریشه در فرهنگ و سنت ما دارند و به این آسانی ها هم تغییر نمی کنند چنانکه در طول این سی چهل سال بعد از انقلاب و حتی پیش از آن هم دولت ها همیشه گفته و می گویند که به این ها کمک نکنید، اینها حرفه ای هستند و الی غیره.
بعضی وقت ها هم توی تلویزیون فیلم هایی نشان می دهند که پلیس گداهای میلیونر را دستگیر کرده و یا فلان گدا چندمیلیارد توی بالش و لحافش قایم کرده و بعد که مرده فهمیده اند. ولی این فیلم ها و داستان ها، هیچ تأثیری در مردم ندارد چون باورهای فرهنگی بسیار دیر شکل می گیرند و چون زمان هایی گذشت و عمق پیدا کرد دیر هم زدوده می شوند.
اما راه آسان یاب تر و زودبازده تر برای این مشکل، همان است که گفتم. گداها را جمع کنید و برشان هم نگردانید به خیابان و تکلیف شغل شان را روشن کنید و بعد هم جریمه ها و مجازات هایی برای آنها در نظر بگیرید که برنگردند. اینها یا معتادند یا کارگر جنسی یا بی خانمان یا نیازمند واقعی و به هر حال، هر گروه و قشری باشند تحت پوشش یکی از نهادهای دولتی و حکومتی هستند و می شود آنها را سامان داد و به کار و زندگی سالم وادارشان کرد.
حالا اینها را نمی گویم که مثل برخی مسؤولان با کلاس، بگویم اینها زیبنده ی شهر ما نیستند و چهره ی شهر را خراب می کنند و چیزهایی مثل این ها. نه. بعضی از این افراد خیلی هم شریف و زحمت کش هسند و بعضی هایشان واقعا نیازمند نان شب اند.
ولی اینکه دولت کارش را انجام ندهد و هر روز مردم را سر کار بگذارد و از آنها بخواهد به این گداها کمک نکنند، این فرایند معبوب است و عقیم است و بچه ای نمی زاید و اگر هم فرزندی از این روند متولد شود همین کودک معلولی است که در سطح جامعه دیده می شود.
آقایان مسؤول گناهشان را به دوش مردم بار نکنند و شانه از زیر بار مسؤوولیت نرهانند. جمع آوری گدایان کار شما است، اگر نمی بینیدشان واقعا چشم هایتان اشکال دارد چون ما هر روز از مسیرهای عادی شهر که عبور می کنیم همان گدایان هر روزی را در همان مسیرهای همیشگی می بینیم و تعجب می کنیم که شهرداری، کمیته امداد، بهزیستی یا هر نهاد دیگری که مسؤول است خودشان را به کوچه علی چپ می زنند و کلا عادت کرده اند که سری تکان بدهند و بیخیالی طی کنند.
همین مقاله ی ما را هم بعضی هایشان می خوانند و به خودشان نمی آورند، بعضی ها شان هم اصلا نمی خوانند و روزنامه را می بندند و بعضی هم می خوانند و تلفن می کنند به دوستان شان که از خاتون شرق به اتهام نشر اکاذیب شکایت کنید.