پای لنگ رسانه‌ها در فاجعه بندر شهید رجایی
پای لنگ رسانه‌ها در فاجعه بندر شهید رجایی
خاتون شرق- آتش در بندر شهید رجایی، نه تنها قلب اقتصادی کشور را سوزاند، بلکه بار دیگر ضعف‌ها و کاستی‌های جدی رسانه‌ها در پوشش بحران‌های ملی را نمایان کرد. در حالی که تاکنون شمار جان‌باختگان این حادثه به دست‌کم ۴۰ نفر رسیده، هنوز اخبار دقیق و شفاف از تعداد مصدومان و، مهم‌تر از آن، علت اصلی حادثه منتشر نشده است. خلأ بزرگتر، غیبت رسانه‌های رسمی در پوشش لحظه‌به‌لحظه و مستقیم این فاجعه است که بار دیگر، ضعف مزمن صداوسیما و رسانه‌های داخلی در مدیریت اطلاع‌رسانی بحران را آشکار ساخت.

سعید صفارائی – خبرنگار
آتش در بندر شهید رجایی، نه تنها قلب اقتصادی کشور را سوزاند، بلکه بار دیگر ضعف‌ها و کاستی‌های جدی رسانه‌ها در پوشش بحران‌های ملی را نمایان کرد. در حالی که تاکنون شمار جان‌باختگان این حادثه به دست‌کم ۴۰ نفر رسیده، هنوز اخبار دقیق و شفاف از تعداد مصدومان و، مهم‌تر از آن، علت اصلی حادثه منتشر نشده است. خلأ بزرگتر، غیبت رسانه‌های رسمی در پوشش لحظه‌به‌لحظه و مستقیم این فاجعه است که بار دیگر، ضعف مزمن صداوسیما و رسانه‌های داخلی در مدیریت اطلاع‌رسانی بحران را آشکار ساخت.
در پی این انفجار، دادستانی کل کشور با انتشار اطلاعیه‌ای از رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی خواست از انتشار اخبار مخدوش‌کننده امنیت روانی جامعه خودداری کنند. همچنین دادستانی تهران علیه چند رسانه و فعال رسانه‌ای به اتهام انتشار اخبار خلاف واقع اعلام جرم کرد. این اقدامات، در حالی صورت گرفت که رسانه‌های بین‌المللی چون آسوشیتدپرس و نیویورک تایمز، گزارش‌هایی منتشر کردند که احتمال انفجار ناشی از ذخیره‌سازی نامناسب مواد مرتبط با تولید سوخت جامد موشک را مطرح کرده بودند؛ ادعایی که با واکنش سخنگوی وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران روبه‌رو شد. وی تأکید کرد که هیچ‌گونه محموله وارداتی یا صادراتی مرتبط با سوخت یا کاربرد نظامی در بندر شهید رجایی وجود نداشته است.
از سوی دیگر، برخی مقامات داخلی مانند محمد سراج، نماینده تهران در مجلس، با طرح احتمال دخالت اسرائیل در این انفجار، بر ابعاد امنیتی ماجرا افزودند؛ هرچند مقامات اسرائیلی تاکنون هرگونه دخالت در این حادثه را رد کرده‌اند. در چنین شرایطی، نبود گزارش‌های مستقل، شفاف و مستمر از منابع رسمی داخلی، به سردرگمی افکار عمومی دامن زده و زمینه رشد شایعات و گمانه‌زنی‌های مختلف را فراهم آورده است.
بندر شهید رجایی، که حدود ۴۲ درصد تجارت غیرنفتی و ۸۵ درصد تجارت کانتینری ایران را در خود جای داده است، اهمیت راهبردی بالایی برای کشور دارد. وقوع حادثه‌ای با این وسعت، آزمون مهمی برای رسانه‌ها به شمار می‌رود؛ آزمونی که بار دیگر نشان داد رسانه‌های داخلی در ایفای نقش خود در بحران‌ها با چالش‌های جدی مواجه‌اند.
رسانه‌ها از بحران تأثیر می‌پذیرند، اما مهم‌تر از آن، بر مسیر بحران اثر می‌گذارند. اطلاع‌رسانی به‌موقع، دقیق و بی‌طرفانه می‌تواند نه تنها از دامن زدن به بحران جلوگیری کند، بلکه به مدیریت افکار عمومی، ایجاد آرامش روانی، ترمیم اعتماد عمومی و حتی تسریع در بازسازی اجتماعی پس از بحران کمک کند. در مقابل، فقدان اطلاعات معتبر، انتشار اخبار ناقص یا متناقض و سانسور آشکار یا پنهان، موجب بی‌اعتمادی، افزایش اضطراب اجتماعی و تشدید ابعاد بحران می‌شود.
در حوادث این‌چنینی، رسانه‌های رسمی و معتبر باید به‌عنوان منابع اصلی اطلاع‌رسانی عمل کنند؛ نه اینکه میدان را برای شایعات، گمانه‌زنی‌ها و روایت‌های غیررسمی خالی بگذارند. ارتباط مستمر با افکار عمومی، انتشار اطلاعات مستند و به‌روزرسانی لحظه‌ای اخبار، از جمله اقداماتی است که می‌تواند مانع از تبدیل حادثه به بحران اجتماعی شود.
امروزه کارکرد دوگانه رسانه‌ها در بحران‌زایی و بحران‌زدایی، امیدزایی و امیدزدایی، و برجسته‌سازی یا کوچک‌نمایی حوادث بر هیچ صاحب‌نظری پوشیده نیست. بحران زمانی شکل جدی به خود می‌گیرد که در کانون توجه رسانه‌ها قرار گیرد. این حقیقت به‌خوبی نشان می‌دهد که رسانه‌ها می‌توانند با شیوه پردازش اخبار، بحران‌ها را مدیریت کرده یا تشدید کنند.
در ماجرای بندر شهید رجایی، رسانه‌های داخلی می‌توانستند با انتشار گزارش‌های میدانی، مصاحبه با مسئولان فنی و امدادی، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه درباره علل و پیامدهای حادثه، و حتی بازتاب انتظارات عمومی از مسئولان برای شفافیت و جلب اعتماد عمومی گام‌های مؤثری بردارند. اما سکوت‌های طولانی، اطلاعیه‌های کلی و بی‌روح، و محدود شدن به بازنشر بیانیه‌های رسمی، سبب شد تا رسانه‌های خارجی به منبع اصلی روایت حادثه بدل شوند.
ماجرای بندر شهید رجایی یک بار دیگر لزوم بازنگری جدی در سیاست‌های رسانه‌ای کشور را گوشزد کرد. اعتماد عمومی سرمایه‌ای است که در بحران‌ها به‌شدت آسیب‌پذیر می‌شود و بازسازی آن به مراتب دشوارتر از حفظ آن است. در شرایط بحران، رسانه‌ها باید نه تنها به‌عنوان ابزار اطلاع‌رسانی بلکه به عنوان ابزار اعتمادسازی عمل کنند؛ وظیفه‌ای خطیر که نیازمند شجاعت، سرعت، دقت و صداقت حرفه‌ای است.
رسانه‌هایی که در بحران‌ها به مسئولیت اجتماعی خود آگاه باشند و با مردم با صداقت و احترام سخن بگویند، می‌توانند حتی در شدیدترین بحران‌ها امید را زنده نگه دارند. اما اگر این مسئولیت نادیده گرفته شود، فاصله میان جامعه و رسانه‌ها هر روز بیشتر شده و اعتماد عمومی، این سرمایه بی‌بدیل، به آسانی از دست خواهد رفت.