مسعود اصغرنژادبلوچی
در کتاب بنویس ساعت پاک نویس شهیار قنبری می خوانیم:
«سهراب سپهری» شاعرِ بزرگِ همسرزمین می‌گوید: هیچ پرده‌یی تمام نیست. یعنی می‌توان برگشت و به اثر چیزی افزود. من هم پیش از این بارها به سراغِ شعرها و ترانه‌هایم رفته‌ام، تا به روایتِ «بهتر» و «کامل‌‌تری» برسم. این کتاب، دو دفتر است در یک کتاب. از «سهراب سپهری» تا «هوشنگ ابتهاج»، از «رابیندرانات تاگور»‌ تا «باب دیلن»… از «تو فو» گلابدان چینی و «جان لنون» تا «جرج هریسون»… از «کریشنا» تا «آنتونیونی»… از «روبر برسون» تا «سالوادور دالی»، به ضیافتِ ‌این کتاب پیوسته‌اند.
این کتاب در کنار سایر کتاب های شهیار قنبری که جزو شاعرها و ترانه سراهایی است که همه با آن خاطره دارند تازه گی ها با عنوان روایت کامل توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
داستان و موضوع یادداشت از این جاست که چندی پیش در انتشارات سخن کتابی چاپ شد و به زیور طبع آراسته شد با عنوان این که نیما چه می گوید؟ در این کتاب کوشیده شده که از نظریات نیما یوشیج در حوزه نقد ادبی ارزیابی علمی و دقیق و منصفانه ای به دست داده شود. کتاب نیما چه می گوید توسط دکتر حسن گل محمدی نوشته شده است.
و پس از آن کتاب دیگری آماده شد با عنوان شفیعی کدکنی چه می گوید؟ که این کتاب دکتر شفیعی کدکنی چه می گوید نقدی بر دیدگاه های استاد شفیعی کدکنی درباره نیما و شاملو است.که توسط دکتر حسن گل محمدی نوشته شده است و انتشارات بوتیمار آن را چاپ کرده است.
این ها را در ذهن داشته باشید و برسیم به این که در حال حاضر و در شرایطی که اوضاع نشر و ارائه اثر مهم ترین وظیفه فرهنگ سازان و ادیبان است کتاب ها با شتابزدگی روانه بازار می شوند و پس از آن در یک شرایط و روابط خاص ناشرین دچار یک رقابت ناسالم می شوند به راحتی حاضر می شوند رفتار غیر اخلاقی از خود بروز بدهند. در کتاب نیما چه می گوید دکتر گل محمدی آرای نیما یوشیج را مورد نقد و بررسی قرار داد و سخن آن را چاپ کرد. انتشارات سخنی که با چاپ آثار فاخر و ارزشمند استاد محمدرضا شفیعی کدکنی توانسته است در این اوضاع سطح حرفه ای خود حفظ نماید هر چند زحمت های مشفقانه خانواده علمی در ارتقای علمی این سرزمین بر کسی پوشیده نیست این کتاب را که نگاه خاصی به استاد محمدرضا شفیعی کدکنی دارد.
با این همه نویسنده وقتی کتاب شفیعی کدکنی چه می گوید را به دست ناشر می سپارد سخن آن را چاپ نمی کند و بوتیمار آن را انجام می دهد و چاپ می کند.
حال این موضوع به شکل دیگر بین نیماژ و نگاه رخ داده است. کتاب به شکل ناقص توسط انتشارات نیماژ چاپ می شود و بعد کامل شده ی آن حال با هر هدف و موضع توسط انتشارات نگاه روانه بازار می شود. در صورتی که می توانست این موضوع به دور از شتابزدگی ها از ابتدا توسط انتشارات نگاه رصد می شد و سپس تک تک آثار ارزشمند شهیار قنبری به زویر طبع آراسته می گردید آن هم در انتشارات نگاه. یا این که بنویس ساعت پاک نویس به دور از کلکسیون سازی های انتشاراتی توسط انتشارات نیماژ تجدید چاپ می شد. تا لااقل این گونه شبهات در ذهن ها به وجود نیاید که چرا چنین شد و چنان شد. دیگر این که با چاپ کال کتاب بنویس ساعت پاک نویس توسط انتشارات نگاه، چاپ انتشارات نیما عملا ناقص است.
همه ی این ها را به این دلیل و با این هدف ارائه نمودم که عرض کنم برای ساخت فرهنگ باید صبر و متانت و فکر و خرد و آینده نگری را یک جا داشت.